sarzamine mehr

اینجا همون سرزمین همیشگی ست، همون سرزمین مهربانی، سرزمین عشق ( ادامه وبلاگ سرزمین مهر در بلاگ اسپات)

sarzamine mehr

اینجا همون سرزمین همیشگی ست، همون سرزمین مهربانی، سرزمین عشق ( ادامه وبلاگ سرزمین مهر در بلاگ اسپات)

مال دنیا

"از یکی پرسیدم چی شد که مال دنیا اینهمه جلوت بی ارزش شد؟

گفت: از اون لحظه ای که یک شبه همه چیمو از دست دادم."

اما من زمانی همه چی برام بی ارزش شد که دیدم پاپیون همستر قشنگم، بعد از گل سر همسرش، در کنار تمام دونه هایی که جمع کرده بود مرده بود.

مال دنیا اسمش روشه توی دنیا میمونه

بخاطرش زندگیتون، شادمانی تون و دوستاتونو از دست ندین


اتوبوس زندگی

یه بار شدیدا دیرم شده بود، اتوبوس دانشگاه رو سوار شدم، از استرس نمیتونستم بشینم، همش بیرون رو نگاه می کردم و این پا و اون پا میکردم، یه لحظه چشمم به مسافرا افتاد که توی اتوبوس بودن، با خودم گفتم همه اینا سوار همین اتوبوس هستن اتوبوس هم داره راه خودشو میره اینکه من دارم از استرس میمیرم چه فایده ای داره؟ مسیر معلومه سرعت هم مشخص، نگاهی عاقلانه به ذهن خودم کردم و آرام ایستادم و به منظره هایی که از توی قاب شیشه اتوبوس میگذشت نگاه کردم.

گاهی وقتا زندگی مثل همین اتوبوسه و ما یه مسافر که حسابی دیرش شده.

 

ع.پ رهگذر ( برداشت ) ( قسمت نظر پست" بیاد پدر")


چند وفتی با یکی از همکاران بانک میرفتیم باشگاه بدنسازی
نه از اون باشگاه هایی که جوونای امروزی میرن و ...
برای حفظ سلامتی
این همکارم یه پسر داره که امسال رفته کلاس اول 
اون همکارم وقتی پسرش میخواست از جوب آب کنار خیابون رد بشه 
دستش رو میگرفت و کمکش میکرد
چندباری بهش گفتم این کار رو نکن
ولی گوش نداد
آخرش ناراحت شد که تو ...

من هیچی نگفتم 
تا اینکه از مهر امسال مدرسه ها شروع شد و ...
پسرش مدرسه نرفت !!!
ظاهرا همکلاسی هاش اذیتش میکنن و اون نمیتونه از خودش مراقبت کنه 

چند روز پیش اون همکارم اومد باهام درد و دل میکرد 
که آره پسرم اینجوره
گفتم مهندس جان
درسته من سن و سالم خیلی از شما کمتره 
ولی به خاطر خودش گفتم کمکش نکنی
که اجازه بدی قوی باشه
اونم توی جامعه ی امروزی که همه باید گرگ باشن 

کلی معذرت خواهی کرد.

نمیگم آدم باید گرگ باشه 
ولی باید بتونه گلیم خودش رو از آب بکشه بیرون